![](images/menu/doubt_but.png)
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
-
سایت قرآنی تنـــــزیل
-
سایت مقام معظم رهبری
-
سایت آیت الله مکارم شیرازی
-
سایت آیت الله نوری همدانی
-
سایت آیت الله فاضل لنکرانی
-
سایت آیت الله سیستانی
![](images/menu/software_but.png)
![]() زبانحال امیرالمومنین علیه السلام با حضرت زهرا سلام الله علیها
بهر نزول رحمت حق آیه میشوی گریان برای حاجت همسایه میشوی بانو بس است این همه گریه که میکنی داری خیال میشوی و سایه میشوی اذکـارِ آسـمـانـیِ تـسـبـیح مـرتـضی پرپر شدی چـقـدر مفـاتـیح مرتضی دیروز هر کجای مدینه که سر زدم دیدم نـشستهاند به تـقـبـیح مـرتضی مـردم تـوجّهـی به کـلامـم نمیکـنند قدری حیا ز شأن و مقـامم نمیکنند جـای هـمـه بـیـا و جـواب مـرا بـده حـالا که کل شهـر سلامـم نمیکـنند هفتاد روز مبهم و مسکوت ماندهای از آن دوشنبه فاطمه مبهوت ماندهای با صد امید گـفتی و گهـواره ساختم حالا به فکر روکشِ تابوت ماندهای؟! رد خزان به چهرهات ای یاس مانده است وضعت هنوز فاطمه حساس مانده است خیلی دلم شکسته... بدان میکُشد مرا خونی که روی دستۀ دستاس مانده است دیشب سر نماز شبت گریهام گرفت با آه آهِ روی لـبت گـریـهام گـرفـت وقتی قنوت نیمه شبت نیمه کاره ماند بر دست های با ادبت گریهام گرفت زهرا غم مرا چه کنم تا که حل کنی زهری که مانده بر جگرم را عسل کنی بغضی نهفته موی حسن را سپید کرد قدری نمیشود حسنت را بغـل کنی دیدی دعای مضطرمان هم اثر نکرد امن یجـیـبِ دخـترمان هم اثر نکرد قرآن به سر گرفته حسن با برادرش حـتی امـیـد آخـرمان هم اثـر نکـرد فکری برای غـربتِ حـالم نمیکـنی رحمی به حال و روز دو عالم نمیکنی تازه جوان من چقدر قدکمان شدی! زهـرا مرا ببخش، حلالم نمیکنی؟! وقـتی کـفـن برای حـسیـنت نیـافـتی چـادر سیاه سوخـتـهات را شکافـتی هر طور بود با پر زخمی و درهمت پـیـراهنی بـراش غـریـبـانـه بـافـتی
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام الله علیها
زهرایی و مدح تو فـراتر ز کلام است عالم همگی خیره بر این شأن و مقام است در شادی و در غصه و در شام و سحرگاه یا فـاطـمـه ذکـر لب آیـات عـظـام است
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مناجات فاطمیه ای با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
با "محبّت" آمدی، صید کـمندم کردهای با هـمین ترفـند سـاده، پـایـبـندم کردهای بیبهاتر از همه هستم ولی با لطف خود در میان عـاشـقـانت ارجـمنـدم کردهای بـار سنگـین گـنـاهـانم ذلـیـلـم کرده بود با نگـاه رحـمت خود سربـلـندم کردهای در پـنـاه گـرم آغـوشت مرا جـا دادهای در پناه خود مصون از هر گزندم کردهای بیشتر از دیگران دارم صدایت میزنم بیشتر از دیگران چون دردمندم کردهای راستش این است آقاجان اگر میخواهیام چون مُحب مادرت بودم، پسندم کردهای تا قیامت روزیام از خوان زهرا میرسد شاکرت هستم که بر او مستمندم کردهای
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام الله علیها
وقتی هوای روضۀ ما باز مادری است حال و هوای گریۀ ما جور دیگری است وقـتـی کـه مـادر هـمـۀ مـاست فـاطـمـه حسّی که بین ماست، همانا برادری است مداح و روضه خوان و سخنران و چای ریز کارِ تمام ما درِ این خـانه نـوکری است شاهان روزگار به ما غـبطه میخورند این نوکری خودش به خدا عین سروری است این اشک ها نـشان دل بی قـرار مـاست عالم بداند اینکه دل شیعه مـادری است زهراست آن که وصف شکوهش نگفتنی است زهراست آنکه شأنِ مقامش پیمبری است زهـراست آن که اُمِّ ابیـهـای احـمد است زهراست مادر همۀ ما، چه مادری است زهراست آن که شیعه به او کرده اقـتدا از لطف فاطمه است، اگر شیعه حیدری است زهراست آنکه در ره حـیدر خـمیده شد بگـذاشت سر به پای ولایت؛ شهیده شد
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مناجات با حضرت زهرا سلام الله علیها
سلک عشاق، غیر خلوت نیست خلوت ماست روضه، جلوت نیست ما هـمیـن جـا تـوجّـه محـضیـم احتیاجى به کنج عـزلت نیست هـمـه هــسـتـنـد، انـبـیـا حـتــى مجـلس آفـتـاب خـلـوت نـیست لحظهاى اشک، لحظهاى شکریم نعـمتى قـدّ شکـر نعـمت نیست ما هـمـه قـنـبـریم، یک نـفـریـم جمع ما وحدت است، کثرت نیست گریهاى جمع کن که باید رفت وقت خیلى کم است، فرصت نیست دل به صحرا زدن تلاش من است این جهان جاى استراحت نیست آه و افـسوس میخورد هر شب آنکه سفـره نشین هـیأت نیست عـلت رحمت خـدا گـریـه ست هرکجا گریه نیست، رحمت نیست هر که نـاراحت از فـراق نشد در لـیـالـى قـبـر راحت نیـست خـون دل جاى خـون تن دادیم شأن گریه کم از شهادت نیست رنـج نابـرده گـنجـمـان بخـشید لطف زهرا به شرط خدمت نیست در عـبــادت عـبـودیـت بــایــد طاعتى بهتر از اطاعت نیست ما تو را بیـن خـواب هم دیـدیم خواب عشاق خواب غفلت نیست جنّت آنجـاست که شما هـستـید جـنّـت بى شـما که جنّت نیست همه سـرمـایه دار حُـبّ تـوأیـم گـنـجـى انـدازۀ محـبـت نیـست عـزّت بـیتـو را نمیخـواهـیم عـزّت بیتـو غـیر ذلّـت نیست حرف تو حجت است و غیر از تو هیچ کس بر ائمه حجّت نیست تـو اگـر خـانـه دار این بـیـتـى خـانه دارى کم از نبوّت نیست
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلاماللهعلیها
با نـوکـریات سینه زن شـوکت گرفته هر چه گرفته از همین کِـسوَت گرفته شرکـت، میـان مجـلست دارد قـداست عاشق وضویش را به این نیت گرفته بـیبـی دعـا کن تا دوبـاره بـاز گـردد حـال بـکـایـی را که معـصیت گـرفـته ما هرچه بالا میرویم از فاطمیه است از روضـهات ایـمان ما برکـت گرفته هر کس تـوسل کرد بر خاک قـدومت حاجات خود از مرتضی راحت گرفته روزه بگـیـر و باز افـطارت عطا کن حـاتـم به پشت خـانـهات نـوبت گرفته سـائـل، پـیِ کـهــنـه لـبـاسـت آمـد امـا رَخت عـروسی از تو بـیمنّت گـرفته شرحِ نـماز تو هـمین بس که نوشتـنـد وصف کـبـودی و ورم پـایـت گـرفـته فـردا خـیالش تخت باشد هرکه امروز دنـبــالـۀ کــار تـو بـا هـمّـت گـرفــتـه نـوع اراداتـش به مـادر فـرق دارد... هر کس که از خـطِ ولایت خط گرفته در اوج سختی ها خودش فرمود رهبر در خـیـمه گـاه فـاطـمه حاجت گـرفـته خاک دو عالم بر سرم آخر چه شد که مادر نـشـسته قـصد قـد قـامت گـرفـته وقت رکوعش خم شد آهسته ولی وای انـگـار پهـلـویش از این بابت گـرفـتـه
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مناجات فاطمیه ای با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
در خانه کیست تا که مرا یاریام کند؟ با این هـمه گـنـاه و خـطا یـاریام کند وقـتـی سـرم مقـابـل بیـگـانـه خـم شده دیگر چگـونه قـبـله نـما یاریام کند؟!
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام الله علیها
در شهر اگر هیچ کسی را غم دین نیست تا فاطمه زنده است علی خانه نشین نیست ای دست پُر از پینه ز چرخاندن دستاس افلاک در افلاک تو را جایگزین نیست در کوچۀ مسجد تو زمین خوردی و در ما جز پینۀ چون زانوی اشتر به جبین نیست انصار هـم از خـطـبۀ تو شـرم نکـردند کردند بهانه که چنان است و چنین نیست غـصب فـدک این بود که نـام تو نبـاشد پیداست که دعوا سر یک تکّه زمین نیست کـو چـادر خـاکـی شده، کـو دامن مـولا تا کی بزنم چنگ به حبلی که متین نیست جایی که علی هست معاویه چکاره است قـرآن سـر نیـزه که قـرآن مبـین نـیست ای کاش که خود را برسانم به رکوعش زیرا که بجز نام توأش نقش نگین نیست مقصود خدا از دو جهان خلقت زهراست الـمنّة للّه که این است و جـز این نیست
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() زبانحال امیرالمومنین علیه السلام با حضرت زهرا سلام الله علیها
ای کـشتی صبر عـلی پهلـو گـرفتی با ناخوش احوالی گمانم خو گرفتی دیشب خودم دیدم که بعد از جابه جایی در بین بستر دست بر پهلـو گرفتی داری حسابش را؟ دو سه ماه است خانم من آمدم هر بـار پیـشت رو گرفـتی برخاستی از جا شنیدم از سر صبح گـفتی علی و دست بر زانـو گرفتی گـفـتم ضرر دارد برایت کـار خانه از فضه اما پـا شدی جـارو گرفـتی بالای بستر بغض کرده دخترت از بسکه سـراغ شانه را از او گرفـتی فهمیده است انگار چشمان تو تار است سنجاق سر را چونکه پشت و رو گرفتی یکی دو روز پیش دیدم که حسین را کردی صدا و از تنـش الگو گرفتی خیلی برای پیـرهن زحمت کـشیدی خـیلی برایش کار از بـازو گرفتی! ای کاش پیـراهن، گـلویش را نساید ای کاش که به راحـتی از تن درآید
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() ترسیم حالات حضرت زهرا سلام الله علیها قبل از شهادت
آورده دستی را کـمی بـالا به زحـمت دستی گـرفته زیرِ دستی را به زحمت دستِ دعـایِ دخـتـری هـم رفـتـه بـالا بلکه نیفتد مادرش زهرا به زحمت ... سخت است دردِ بازویش را از عزیزش پنهـان کُـند صدّیـقـۀ کُـبری به زحمت زینب نکن این گونه گیسو را پریشان مویت مُـرتّب میشود حالا به زحمت برخاسته از جایِ خود حتماً به سختی خوابیده در بستر اگر شبها به زحمت خونِ جگـر از زخـم پهلـویش میاُفـتد میایستد وقـتی که رویِ پـا به زحمت از تـاولِ پـایش مُـشخـص میشـود که یا بـا مـشِقّـت راه رفـته یـا به زحـمت پیـراهـنش هم زار خـواهـد زد برایش آن شب که غُسلش میدهد مولا به زحمت مظلـومِ عالم بیش از الان خواهد اُفتاد بـا رفـتـنِ انـسـیّـة الـحـورا به زحـمت در آخرت آسایش و آرامش از اوست افـتاد اگر سائل در این دنیا به زحمت
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() ترسیم حالات حضرت زینب سلام الله علیها در شهادت مادر
گـاهی به یـاد زخـم تـنت گریه میکند یا با حـسین و با حـسنت گـریه میکند یا گـوشهای نـشـسته و همراه تک تک گـل های سـرخ پیـرهنت گـریه میکند با شب سیاه پوش غمت میشود هنوز با روضههای دل شکنت گریه میکند دسـتی به دستگـیـرۀ در دارد و هـنوز یاد نـفـس نـفـس زدنت گـریـه میکـند با اینکه سوخت از تب بیمادری ولی دارد به یـاد سوخـتـنت گـریه میکـنـد از بس که روضهدار غم سینهات شده دختر نگـو که سیـنهزنت گریه میکند "من نیستم، ببوس، بجایم گلوی او..." هـمواره یاد این سخـنت گـریه میکـند
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() زبانحال امیرالمومنین علیه السلام با حضرت زهرا سلام الله علیها
این اشک ها براى تو مـرهـم نمیشود چیزى ز غـصههاى دلت کم نمیشود با من بـگـو عـزیز دلـم راز کوچه را کس جز على به راز تو محرم نمیشود جارو نزن به خانه؛ براى تو خوب نیست پهلو شکسته این همه که خم نمیشود زهـرا بـیـا و غـصـۀ ما را تـمـام کـن زینب حـریفِ این هـمه مـاتم نمیشود ظهر دهم حسین تنش زیر دست و پاست تنها کـفن نه؛ که سیـراب هم نمیشود
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام الله علیها
فقط نه اینکه تو از انبیاء سری زهرا که با عـلـی و پـیـمبـر بـرابری زهـرا تو اُمّ احمد و کلثوم و زینب و حسنین اصالـتاً به امـامـان تـو مـادری زهـرا بزرگ لفظ حـقیریست در بزرگی تان ظـهـور و مـظـهـر الله اکـبـری زهـرا صحـیفۀ تو که شد کاتـبـش امیـر کلام گـواست مثـل پیـمبـر پـیمبـری زهـرا قسم به لیلة الاسـری تو لیـلة الـقـدری قسم به چشمۀ زمزم تو کوثـری زهرا تو کـیـستی که شبـی در قـبـیـلۀ کـفـار به نـور چـادرت اسـلام پروری زهرا زمان فتنه که دستان مرتضی بسته است تو ذوالفـقار سخنگوی حـیدری زهـرا تو یک تنه، همهای در مصاف با دشمن تو کـفـو شیـر خـدایی، دلاوری زهـرا درست آخـر دنیاست، اول حـشر است اگر که دست به معجـر بیاوری زهرا
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مرثیه حضرت زینب سلام الله علیها
تا شما هستی نبی دلدار میخواهد چه کار مرتضی با بودن تو یار میخواهد چه کار مثل کوهی پشت مولا هستی و با این وجود تـیغ بُـرّان حـیدر کـرّار میخواهد چه کار تو خودت توحیدی و با بودنت روی زمین نص قرآن راوی اسرار میخواهد چه کار سازههای نُه فلک از رشتههای چادرت بعد تو این نُه فلک معمار میخواهد چه کار در وجود تو خلاصه کرده هر چه داشته سرالاسرار شما گـفـتار میخواهد چه کار اُمّ عـیسی شد کـنـیز خـانـۀ تو زان سبب منبعی از نور شد، انوار میخواهد چه کار دار؛ ارزانیِّ آن خـرما فـروش رستگـار کُشتۀ عشق تو چوب دار میخواهد چه کار در کـنار مرتضی جنّت بـنا کـردی ولی گرمی جنّت سرایت نار میخواهد چه کار
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مرثیه حضرت زینب سلام الله علیها
چندیست مـاه از آسمانش رو گرفته با درد و غمها و مصیبت خو گرفته گیسوی زینب را به سختی شانه میزد آهـسته آهـستـه ولـی بـازو گـرفـتـه هجده غزل از عمر او می رفت اما هنگـام قـد قـامت چرا زانـو گرفـته سـر در میـان چـاه دارد تـا نـبـیـنـد رنگ خسوفی را که تا ابرو گرفته؟ جبریل هم در شادی زینب شریک است وقتی که مادر دست خود جارو گرفته کم کـم صدای منـتـقـم می آید انگـار برخـیز از جـا کـشتی پهـلـو گـرفته
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مناجات فاطمیه ای با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
هوای شهر بهاری ولی غم انگیز است بهـار اگر تو نبـاشی شبـیه پائـیز است دلـم هـوای تو کـرده چه میشـود آیـی ببین که کاسۀ صبرم ز غصه لبریز است قسم به عصمت زهرا کسی که در قلبش ولایت تو نـدارد فـقـیر و بیچـیز است بـه انـتـظـار قـدومـت مـسـافـر زهــرا ببین که جمعه به جمعه گدا سحر خیز است به عـالـمی نـفـروشم دمی ز حـالـم را که انتظار فرج قـیمتی ترین چیز است فقط تویی که زیارت نمودهای هر شب امام زادۀ نـازی که بیـن دهـلـیـز است یگـانـه مرهم یـاس شکـستـه سیـنـه بیا غـریب خـستـه دل و دلـبـر مدیـنه بـیا
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() شام غریبان حضرت زهرا سلام الله علیها
آن شب در آن بیت العزا غوغا به پا بود تصویر یک زن روی دست مرتضی بود مانند شیـشه چـند جای او تـرک داشت این هـا هـمـه درد سـر شـیـر خــدا بــود هی دست روی دست میزد راه میرفت صدها گره در کار یک مشکل گشا بود یک مرد تنها دو کـنیز و این همه زخم غـسـل و کـفـن پیـش نگـاه بچـههـا بود هر عضو را بینی که کاری تر شکسته بیشک همانجا بوسه گـاه مصطفی بود یـادش نـرفــتــه حــیــدر کــرّار روزی میدید زهرایش به زیر دست و پا بود مـادر به هـر درد سری آخـر کـفـن شد دلـشـورههـا بـهـر شـهـیـد کــربـلا بـود پیـراهـنش را از تنـش بیـرون کـشیـدند یـوسـف اسیـر گـرگ های بـیحـیـا بود یک پیکر عـریان و بیسر روی خاک منزل به منـزل رأس او بر نیـزهها بود جا دارد از این روضه نوکرها بمیـرند تـشــیـیـع آقــا بـیـن تـکّـه بــوریــا بــود اهـل الـقــری آقـای مـا را دفـن کـردنـد آن آقـایـی کـه در بـیـابـان هـا رهـا بـود فـرمـود فـرزنـدش نـشـد او را بـبـوسـم چون بنـد بنـد پـیکـرش از هم جـدا بود
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() زبانحال امیرالمومنین علیه السلام با حضرت زهرا سلام الله علیها
بسترت جـمع شد اما اثـرت هست هنوز بالشی خیس، ز چشمان ترت هست هنوز رنگ این پارچۀ بستـر تو گـلگـون ماند اثـری از بـدن مخـتصرت هـست هـنوز ای پرستوی مهـاجر سفـرت کـشت مرا کوچ کردی و در این لانه پرت هست هنوز رسمش این بود که تنها بروی بیحیدر؟ شوق رفتن به دل همسفرت هست هنوز راستی حال تو خوب است، خوشی بانویم؟! اثـر زخـمِ همان میخ درت هست هنور؟ خوب شد پهـلوی تو، درد نداری دیگر؟ با تو آن دردِ شدید کـمرت هست هنوز؟ نالههای حسنت از همه جانسوزتر است نیمههای دل شب نوحه گرت هست هنوز زیـنـبت زنـده کـنـد یـاد تو را در خـانـه اصلا انگار، که چادر به سرت هست هنوز جای من هم به روی محسن مان بوسه بزن پشت این در، اثری از پسرت هست هنوز
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
با اینکـه پـیکـرِ پـسـرش بـوریـا شـود عریان به روی خاک بیابان رها شود با اینکه از قـضیّه خـبر داشت فـاطمه با اینکه دردِ دست و کمر داشت فاطمه پا شد برای امـرِ مهـمی وضو گـرفت آهی کشید و بغضِ بدی در گلو گرفت صندوقچۀ لباس و کفن را که باز کرد نفرین به اهل کوفه و شام و حجاز کرد مـیدیـد فـاطـمه شده پنـجـاه سال بـعـد در قـتـلـگــاه آمـده سـربـاز اِبـن سـعـد با نـیـزهاش به روی تـن شـاه میکـشد نـقـشـه بـرای پـیـرهـن شـاه مـیکـشـد زهرا که دید واقعه را سوخت عاقبت با آه و گـریه پیـرهـنی دوخت عاقـبت با بازوی شکستۀ خود… روزِ آخری با چشم نیـم بستۀ خود… روزِ آخری پیـراهن حـسین خودش را قـواره کرد گـریـه بـرای آن بـدن پـاره پـاره کـرد هر سوزنی که رفت به دستش دلش شکست میدید نیـزهای وسط سیـنهاش نشست پیـراهـنش همینکه به زیـر گـلو رسید در قـتـلگـاه پـنجـۀ قـاتـل به مـو رسید تا روی پیکـر پـسرش یک سپاه رفت خولی رسید و فاطمه چشمش سیاه رفت
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() زبانحال امیرالمومنین علیه السلام با حضرت زهرا سلام الله علیها
نیست در زانوی من تاب و توانی فاطمه کاش میشد بیـشتر پیـشم بـمانی فاطمه نیمه شب با سرفههای گاه و بیگاهت مدام دخـترت را پای بـستر مینشانی فاطمه گریه دارد میکند زینب از آن روزی که تو حرف هایی را زدی با او نهانی فاطمه من نمیگویم در آغوشت بگیریش ولی گیسوانش را اقلاً ..!! میتوانی فاطمه!؟ چند وقتی هست هر دفعه کنارت میرسم معجرت را روی صورت میکشانی فاطمه حرف رفتن میزنی شاید فراموشت شده که برای زنـدگـیـم آب و نـانـی فـاطـمه سعی کن بهتر شوی؛ من هم دعایت میکنم آمـیـنـش را ولی بـاید بخـوانـی فـاطـمه شیشه عمر علی هستی عزیز مصطفی جان من بـالا تو بالاتـر از آنی فـاطـمه
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح حضرت زهرا سلام الله علیها
بی نام تو زهـرا گـره ای واشدنی نیست هرگز نفـسی بی تو مسیحا شدنی نیست بوسیدن دستان تو معـراج رسـول است فـرزنـد کـسـی اُمّ ابـیـهـا شـدنـی نیـست سلـمان که مسلـمان شدۀ دست نـبی بود فهـمید که بی مهـر تو مـنّـا شدنی نیست خورشید زیادی ست به هر جا که تو باشی مانند تو هر زهره که زهرا شدنی نیست از چشم تو تا عرش خدا فاصله ای نیست بی عطر تو فردوس فریبا شدنی نیست بـایـد کـه خــدا بـر قـلـمـم واژه گــذارد چون جملۀ هم شأن تو پیدا شدنی نیست تو منحـصراً بـانـی این چـرخ کـبـودی در خلقت ما نقش تو حاشا شدنی نیست
: امتیاز
|